چکیده هر گونه اقدامی در راستای تغییر و اصلاح جنبهای از جنبههای فکر، عقیده، رفتار و اخلاقِ انسان، نیازمند شناخت شاخصههای بنیادی و به کارگیری اصول و فنون هماهنگ و مستلزم در دست داشتن نقشهی راه است. قرآنکریم به منظور ایجاد تحول و دگرگونی در باورهای ناصحیح انسان و جایگزینی عقاید صحیح به جای آن، بر مبانی ویژهای تکیه دارد. این مجموعهی وحیانی ضمن هماهنگی کامل با مهمترین ویژگیهای انسان و تمرکز بر اساسیترین لایههای وجود وی، تلاش گستردهای را در جهت احیای سرمایه-های بنیادین به کار میگیرد و اندیشهی اعتقادی او را به میزان قابل توجهی تحتالشعاع قرار میدهد. اصلاح باورهای انسان در همهی زمانها مستلزم شناخت صحیح مبانی مذکور است و غفلت از آنها، جریان صحیح تحول عقیده را دشوار میسازد. بر این اساس بررسی و شناخت مبانی مرتبط با مسألهی تحول عقیده از منظر قرآنکریم، چشمانداز تربیتی روشنی در پیش روی انسان قرار داده و بسترهای لازم جهت پیمودن فرایند تحول باورهای ناصحیح در مقیاس جوامع بشری را برای او فراهم خواهد کرد. از این رو نویسنده در این پژوهش پس از بررسی مفهوم تحول عقیده، مهمترین مبانی قرآنکریم در تحول عقیدهی انسان را به دو بخش فطری و عقلی تقسیم نموده و به تبیین مؤلفههای هر کدام از این دو خواهد پرداخت.